من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم!
عشق را دوست دارم ولی از زنها می ترسم!
من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم! دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم! قانون را دوست دارم ولی از پاسبانها می ترسم! عشق را دوست دارم ولی از زنها می ترسم! کودکان را دوست دارم ولی ز آئینه می ترسم! سلام رادوست دارم ولی از زبانم می ترسم! من می ترسم پس هستم اینچنین می گذرد روز و روزگارمن! من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم!
شعراعتراف ازمجموعه سلام خداحافظ حسین پناهی
نوشته شده توسط میثم درمورخه 18/2/1389
|