RSS ">
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دی 93 - دلکده سینا


پروانگی خشایار اعتمادی

نمیذارم غصّه بیاد، خورد و خرابت ببره ***** از عشق پروانه میگم، میگم تا خوابت ببره
قصّه میگم از کسی که، همیشه پیشت میمونه ***** اونکه شبا از عاشقی، برات لالایی میخونه
لالا لالایی ای که رسیده ای به من اجابت دعایی ***** از یکی بود یکی نبود، قصّه میگم امّا چه سود
پروانه ها پروانگی، از یادشون میره چه زود ***** پروانه ها پروانگی، از یادشون میره چه زود
گریه نکن ای نازنین، پروانگی فاجعه بود ***** آخه تو این شب کبود، کسی به فکرشون نبود
گریه نکن.. گریه نکن، دل به پریشونی نشست ***** ببین که از غصّهء تو، بغض سیاه شب شکست
نمیذارم غصّه بیاد، خورد و خرابت ببره ***** از عشق پروانه میگم، میگم تا خوابت ببره
شب سایه ساره غربته، اسمتو فریاد میزنم ***** به کوه غصّه های تو، تیشهء فرهاد میزنم
چشات میگن از آسمون، از دوری ستاره ها ***** از جستجوی آرزو، تو کوچهء اشاره ها
از جستجوی آرزو، تو کوچهء اشاره ها ***** نمیذارم غصّه بیاد، خورد و خرابت ببره
از عشق پروانه میگم، میگم تا خوابت ببره ***** نمیذارم غصّه بیاد، خورد و خرابت ببره




شنبه 93 دی 6 , ساعت 10:27 عصر | نظرات شما ()

پلنگ و ماه و آهو

سرکوه بلندآمد، پلنگ از زیر وماه از رو
که دریا می گرفت آن شب کنار قایقی پهلو


سرکوه بلند از ماه قایق پیشه عاشق تر
پلنگ آهسته می زد خیمه ، ماه از درمی آمد تو
 
سر کوه بلند آمد، نسیم از راست، ابر از چپ
مه آلوده ترین رقصی که شاید باد با گیسو

سر کوه بلند آنقدر دریا غرق قایق شد
که لنگر از کنار آورد وکرد از هر طرف پارو

پلنگ از ماه خود با رونما تا رو بگیرد، ماه
دو مروارید غلطان زیرلفظی می گرفت از او

پلنگ از ماه راضی شد به یک لبخند، ماه امّا
کشید از هر دو سو اخمی ازاین ابرو به آن ابرو

پلنگ از قصه ی اجدادی اش با ماه می پرسد
و ماه رند می پرسد چه خواهی کرد با آهو؟

پلنگاهو شنید آهو، دلش لرزید، می ترسید...
سر کوه بلند آید نبیند خویش را با او

سر هر کوه اگر ماهی پلنگی منتظر دارد
سرکوهی پلنگ از ماه دارد زخم بر پهلو

پلنگی زیر پای ماه گاهی بر سر کوهی
خیالی دارد امّا خام، چاکی دارد از چاقو

دوتالبخند گاهی در می آمیزد دو بی همسر
و یک نفرین به آتش میکشد زخم از دو هم زانو

سر کوه بلند القصه آهو می رسید از راه
و باد بامداد از خیمه پی می کند تا بارو

رسید آهو! چه می داند چه میبیند؟ چه می دانی !
چه بویی بود بوی خون ، که خون بوییده بود آهو

چه رنجی می کشید آهو؟!که آهی می کشید از رنج
پلنگ از ماه دامن می کشیدو ماه دست از او

سر کوه بلند امشب چه ماهی زیر سر دارد؟
پلنگی تازه سر بر کرده از قنداقه ی نَنو

پلنگی ماده، آهو نر! و حتی ماه اخمو نر
پلنگ و ماه وآهوپر،نه من با تو نه تو با او



شنبه 93 دی 6 , ساعت 9:43 عصر | نظرات شما ()



میثم (سینا)

صفحه ی نخست
شناسنامه
پست الکترونیک
یــــاهـو
طراح قالب
پارسی بلاگ
کل بازدید : 468794
بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 15

(عشق عمومی - هوای تازه
مطالب 87
به یاد ماندنی اما
فروغ
اسقند88
زمستان 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
طلاق ونت
تیر 89
لورکاوجامعه شناسی جنسی
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مهر 90
آذر 90
آبان 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
شهریور 92
فروردین 92
آبان 92
بهمن 92
دی 93
شهریور 88
خرداد 94
بهمن 93

قالب وبلاگ
3manage.com [4]
شبهای سپید [14]
شعررادیکال [128]
[آرشیو(3)]

*یاس شیشه ای*
عشق و دوستی
دکتر شیخ آموزش مسایل جنسی
شبهای سپید
عشق و د وستی
دانلود رایگان 3manage.com
دلکده محمد
سایه های خیس(شعر)

تالار تخصصی اولی ها
.::شیر مرغ تا جون آدمیزاد::.

ترجمه توسط محمدباقری

دریافت کد قالب



دریافت کد ساعت