امیرحسین آریانپور که از بنیانگذاران علم جامعهشناسی در ایران به شمار میرود، اگرچه بسیار پایبند و مقیّد به فهم بنیادگرایانه و ارتدکس مارکسی در جامعهشناسی بود، با وجود این، سعی میکرد همین اندیشه را نیز به تکرار تست و آزمون کند. مثلاً مطالعهی ده سالهی وی در جامعهشناسی تاریخی تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران که در کتاب «در آستانهی رستاخیز» (1) ایشان بروز کرده است نوعی آزمون مجدد ارکان ماتریالیسم دیالکتیکی در نگرش مارکسیسم ارتدکس، در حوزهی پارادایم روش شناسی دیالکتیکی به شمار میرود.
. علاوه بر این اثر مطالعات عمیق و پردامنهی او در جامعهشناسی هنر که به صورت کتابی مستقل به چاپ رسیده است نیز حاوی نکات ارزشمندی است که باز بر همان سیاق و چارچوب بنیادگرایی مارکسی استوار است. اما یکی از بهترین کارهای آریانپور در زمینه ی جامعه شناسی دانشگاهی کتاب «زمینهی جامعهشناسی»(2) است که نه تنها یک اقتباس و ترجمه، بلکه بیشتر به یک اثر تحقیقی و ترکیبی و به گونهای به تلفیق فرانظری(Metatheory) در مکتب مارکسینو و ارتدکس یا بنیادگرا ماننده است
در میان مطالعات علمی انجام شده (به ویژه در حوزه علم جامعهشناختی)توسط متفکرین معاصر ایرانی، میتوان به کارهای اصلاحطلبانی اشاره کرد که تلفیقی از نظریات مارکسی، نومارکسی و نگرشهای چپ جامعهشناختی در طرح مطالعات جامعهشناسی تاریخی بوجود آوردند. نظریات احسان طبری از جمله چشماندازهای مارکسیستی ارتدکس یا بنیادگرا است که سعی دارد تاریخ اندیشههای جامعهشناختی را به شیوهی بنیادگرایانهی مارکسیسم- لنینیسم بررسی کند. اشکال اغلب این گرایشات تقیّد حزبی آن ها به شیوهی رسمی مطالعات حزب بلشویک روس و بیتوجهی به دادههای علمی و تجدید نظرهای خود مارکس و قالبی است که مارکس در تجدید نظر کردن مطالب علمی پیشنهاد میکرد. با وجود این مطالعات طبری به منابع غنی و متعددی دست یافته و حاوی اطلاعات بسیار قابل توجهی است. روشن است که اصلاحات طبری به دلیل همان گرایشات سیاسی نمیتوانست در عرصهی علم جامعهشناختی کارآ و پایدار باقی بماند. اما امیرحسین آریانپور که از بنیانگذاران علم جامعهشناسی در ایران به شمار میرود، اگرچه بسیار پایبند و مقیّد به فهم بنیادگرایانه و ارتدکس مارکسی در جامعهشناسی بود، معهذا سعی میکرد همین اندیشه را نیز به تکرار تست و آزمون کند. مثلاً مطالعهی ده سالهی وی در جامعهشناسی تاریخی تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران که در کتاب «در آستانهی رستاخیز» (1) ایشان بروز کرده است نوعی آزمون مجدد ارکان ماتریالیسم دیالکتیکی در نگرش مارکسیسم ارتدکس، در حوزهی پارادایم روش شناسی دیالکتیکی به شمار میرود. علاوه بر این اثر مطالعات عمیق و پردامنهی او در جامعهشناسی هنر که به صورت کتابی مستقل به چاپ رسیده است نیز حاوی نکات ارزشمندی است که باز بر همان سیاق و چارچوب بنیادگرایی مارکسی استوار است. اما یکی از بهترین کارهای آریانپور در زمینه ی جامعه شناسی دانشگاهی کتاب «زمینهی جامعهشناسی»(2) است که نه تنها یک اقتباس و ترجمه، بلکه بیشتر به یک اثر تحقیقی و ترکیبی و به گونهای به تلفیق فرانظری(Metatheory) در مکتب مارکسینو و ارتدکس یا بنیادگرا ماننده است. او از نظریات اگبرن و نیمکف که در حوزهی انسانشناختی مادهگرایانه- و غیرمارکسیستی- مطرح شده است به خوبی توانسته است طرحی برای مطالعهی مقدمات جامعهشناسی تنظیم کند که دست کم در عرصهی کتابهای جامعهشناسی مقدماتی در ایران، کتابی بینظیر و بسیار مفید و قابل مطالعه است. کتاب «فروید و فرویدیسم» او نیز اثری ارزشمند درشناخت و نقد نظریهی روانکاوی فروید و کاربستهای دیالکتیکی او در عرصهی تبیین تاریخی و جامعهشناختی است(3). علاوه بر کتب فوق وی مقالات تحلیلی و انتقادی متعددی در باب مسائل روانشناختی، فلسفهی علم، فلسفهی تاریخ و تعلیم و تربیت نیز نوشته است. اثرات اصلاحطلبانهی علمی آریانپور، در بیداری نقد علمی چپگرایانه و توجه به ضروریات جامعهشناسی تاریخی و جامعهشناسی هنر در ایران موثر و اثرات آن تا سالهایی بعد بروز خواهد کرد. در برخی از آثار دکتر آریانپور _ اگرچه به شیوهی عواملگرایانهی مارکسیِ ارتدکس _ به فهم ریشههای واقعیتر و درستتر تصوف نسبت به سایر اندیشمندان این پارادایم نزدیک میشویم. او (4) ، نخست تصوف را به دو دستهی مثبت و اجتماعی یا منفی و فردی تقسیم میکند، آن گاه بزرگترین صوفیان سلسلههای جنیدی را از جملهی متصوفهی مثبت به شمار میآورد؛ اگرچه خود جنید که رئیس این طایفه بود را اشتباهاً در دستهی مقابل قرار میدهد: «تفاوت تصوف زاهدانهی فردی با تصوف انساندوستانهی جمعی از مقایسهی زندگی و آثار جنید با زندگی و آثار عطار و مولوی به خوبی برمیآید... (یکی) نهضتی اجتماعی و مثبت است و (دیگری) دستگاهی است، ضد جامعه و فردی. اعتراض ایرانیان به تبعیضهای قومی و طبقهای و مقاومت آنان در مقابل بهرهکشی و زورگویی هم چنان که در آموزشهای مانی و مزدک منعکس شده است به صورت افکار شعوبیان و صوفیان نیز درآمده است.»(5) البته یگانه انگاشتن شعوبیان و صوفیان از دید آریانپور به این سبب مفروض شده است که وی نه به جنبههای باطنی عرفان، بلکه به جنبهای که ایشان و مورخین مارکسیست درست دانستهاند، یعنی استفاده از پوشش تصوف برای مبارزه علیه استبداد و ظلم طبقهی فرادست، باور داشتهاند. «شاید بتوان ادعا کرد که اساساً بسیاری از صوفیان تنها از روی مصلحت به شاعری پرداختهاند، زیرا در جامعهی اسلامی به سنت «یجوز لشاعر مالایجوز لغیره»، شاعر بیش از نویسنده و فیلسوف از آزادی گفتار برخوردار بوده ا ست. شعر مخصوصاً شعر رمزآمیز عرفانی به روشنفکر ایرانی اجازه داده است که با وجود اختناق اجتماعی شدید از مبارزهی نظری باز نایستد و زبان به اعتراض گشاید.»(6) این گونهای از تحلیل محتوای متون عرفانی است که عموماً جنبههای مبارزهی اجتماعی صوفیان را دیده است و در آثار متفکرین کم التفات به نکات واقعی و باطنی ادیان به وفور دیده میشود. اما به هر روی به نظر آریانپور کارکرد اجتماعی ادبیات صوفیانه توانسته است بهترین تأثیر و بیشترین رابطه را با طبقهی فرودست جامعه برقرار کند: «میتوان گفت که رمزها و نمادهای صوفیان دست کم در مراحل تکاملی تصوف، برای بسیاری از مردم عصر آنان معلوم و روشن بودهاند، و از این روی از عهدهی ابلاغ معانی اجتماعی خود برمیآمدهاند. عارفان بزرگ نخستین– نه مقلدان و متصنعانی چون شمس مغربی(7)- برخلاف شاعران سمبولیست اروپا، رمزآفرینی را غایت یا کمال مطلوب خود نمیدانستند، بلکه وسیلهی موجز و جانداری برای بیان معانی اجتماعی برمیشمردند. به همین دلیل، مانند جلالالدین(8) و مخصوصاً حافظ مقبول جامعه میافتادند.»(9) و به همین خاطر هم بود که بزرگان صوفیه همیشه مورد آزار و اذیت حاکمیت سیاسی و طبقهی فرادست بوده اند: «البته در جامعهای که خودکامگی و یکهتازی امیران، قانون مطلق است، صراحت و اعتراض علنی و تندروی صوفیان با مخالفت و مجازات سخت مواجه میشود، چنان که حسینبن منصور حلاج را به دار زدند، مجدالدین کبری را در جیحون غرق کردند، بهاءالدین ولد را ناگزیر از مهاجرت ساختند، شهابالدین سهروردی را به قتل رسانیدند، عینالقضات همدانی را سوزاندند، و احمد پسر شیخ ابوالحسن خرقانی را کشتند.»(10) از شاگردان حوزهی تلفیق فرانظری مارکسی- وبری و از علاقهمندان به راه و روش آریانپور یکی احمد اشرف بود که در چند اثر تحقیقی و ارزشمند یادگارهای ارجمندی در جامعهشناسی ایران بوجود آورد: «موانع رشد بورژوازی در ایران»، مطالعاتی دربارهی کجروی اجتماعی با عنوان «کژرفتاری مسائل انسانی و آسیبشناسی اجتماعی: مجموعهی گفتارها»، کتاب ارزشمند او در باب طبقات اجتماعی در آمریکا و بالاخره مقالهی تحلیلی و علمی- نظری او در مجلهی پژوهشی دانشگاه تهران (شمارهی 1) شاید مهمترین کاری باشد که به نظر نگارنده در حوزهی تلفیق نظری و بررسی و شناخت مفاهیم تحلیلی و مکتبی در ایران آن روز انجام شده و تاکنون نیز کسی کار او را دنبال نکرده است. کار بررسی مفاهیم تحلیلی و مکتبی را که نگارنده در غرب از اساتید فن آن دیار آموخته و در کتاب «جامعهشناسی نظری» آمده است را میتوان پس از اشارهی کوتاه دکتر اشرف در آن مقاله، دنبالهی جنبش اصلاحات نظری در تبیینهای نظری جامعهشناختی دانست...
مروری بر زندگی نامه دکتر آریانپور(11) امیرحسین آریان پور، جامعه شناس، پژوهشگر و نویسنده و مترجم توانمند کشورمان، هشتم اسفند ???? در تهران به دنیا آمد.
او از اخلاف عصیان گران نایبی کاشان بود و از طرفی نسبتی هم با خاندان ملک المورخین سپهر نویسنده ناسخ التواریخ داشتهاست. او از نظریه پردازان در زمینه علم جامعه شناسی و علوم اجتماعی نیز به شمار میآید و در گسترش آن بیشترین تلاش ها و خدمات را در حوزه پژوهش و تحقیق به عمل آورد.او در سه زمینه، انسان شناسی، جامعه شناسی و حقیقت شناسی گام های ارزندهای برداشته و خلاقیت علمی را با درونمایه جنبههای اخلاقی دانش و پژوهش به عنوان وجه مشخصه تلاش هایی همراه داشت. کار عظیم او تدوین فرهنگ تفصیلی علوم اجتماعی [در حوزه فرهنگ فلسفه و جامعه شناسی] به چهار زبان فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی است که در مدت زمانی بیش از چهل سال به طول انجامیده و بی شک، یکی از مهم ترین آثار فرهنگ تفصیلی علوم در زبان پارسی و یکی از گرانبهاترین و بزرگ ترین آثار امیرحسین آریان پور است که حاوی سیصدهزار فیش بوده و تاکنون انتشار نیافتهاست. امیرحسین آریان پور در روز دوشنبه ? مرداد ???? در تهران درگذشت. پیکر وی در بهشت زهرای تهران ور در آرامگاه خانوادگی آریانپور به خاک سپرده شد . امیر حسین در جامعه شناسی دیدگاهی ماده گرایانه ی دیالکتیکی داشت . امیر حسین آریانپور پسر خاله سهراب سپهری شاعر بزرگ معاصر ونوه نایب حسین کاشی است .
آثار منتشر شده از دکتر آریانپور؛ آیین پژوهش ایبسن آشوب گرای بزرگ مردان تاریخ تاریخ تمدن ویل دورانت(جلد سوم، ترجمه) جامعه شناسی هنر دو منطق: ایستا و پویا در آستانه رستاخیز: رساله ای در باب دینامیسم تاریخ روانشناسی از دیدگاه واقع گرایی: ? مقاله در مجله روانشناسی دانشگاه تهران زمینه جامعه شناسی سیر فلسفه در ایران(ترجمه) فرویدیسم: با اشاراتی به ادبیات و عرفان فرهنگ چهار زبانه (فارسی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی) در دست انتشار طبیعت، حیات، منشأ و تکامل آن (چاپ امیرکیبر ???? ه.ش.)
پاورقی ها این نوشتار گزیده ای است از مطالب کتاب؛ تنهایی،ح-ا،جامعه شناسی تاریخی نظریه های متفکرین مسلمان(جامعه شناسی وانسانشناسی در اندیشه متفکرین مسلمان)، تهران، بهمن برنا، 1383. 1- آریانپور، امیر حسین، در آستانه رستاخیز: رساله ای در بارب دینامیسم تاریخ، تهران، امیر کبیر، 1357 2- آگبرن و نیمکف، زمینه جامعه شناسی،ترجمه و اقتباس امیر حسین آریانپور، تهران، افست و فرانکلین، چاپ پنجم، 1350 3- آریانپور، امیر حسین ، فروید و فرویدیسم 4- _____، جامعه دشناسی هنر، تهران، انجمن کتاب دانشجویان، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، نشر سوم، 1354؛225-233 5- همانجا؛ 7و 226 6- همانجا؛ 232 7- منظور شمس تبریزی نیست. 8- منظور مولوی است. 9- همانجا 10- همانجا؛ 229 11-زندگینامه دکتر آریان پور برگرفته از سایت دانشنامه ویکی پدیا است که توسط مدیر وب سایت در اینجا قرار گرفته است. http://fa.wikipedia.org/wiki
|