RSS ">
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وحشى بافقى - دلکده سینا


   گور وحشى در کشاکش زمان محو و سنگ گورش از جائى به جائى برده شد تا آنکه خان‌زاده ی دانشمند بختیارى امیرحسین ‌خان که در سال 1328شمسى حکمران یزد بود آن را از گلخن "حمام صدر" بیرون کشید و در صحن ساختمان تلگرافخانه ی آن شهر بناى یادبودى بساخت و آن سنگ را بر آن نصب کرد. لیکن در مهرماه سال 1357هنگامى که آخرین بار در شوراى انجمن آثار ملى ایران حضور داشتم گزارشى را شنیدم که آن ساختمان بر اثر احداث خیابان ویران شد و سنگ مزار وحشى را بر گوشه ی خیابان نهادند. تصمیم گرفتیم که جائى را در مجاورت همان محل بخرند و سنگ را در آنجا بر بناى یادبود تازه‌اى نصب کنند. بعد از آن تاریخ نمى‌دانم که داستان آن سنگ گور و بناى یادبود به کجا کشید.

وحشى مردى پاکباز، وارسته، حساس، خرسند، بلندهمت و گوشه‌گیر بود. او برخلاف سنت شاعران عهد خود از ایران پاى بیرون ننهاد و حتى از بافق تنها چند گاهى به کاشان و باقى عمر را به یزد رفت و همانجا بماند. مقصود او از شاعرى در حقیق اشتغال به هنر و ادب و بیان اندیشه‌ها و احساس‌هاى خود از آن راه بود نه کسب مال و اندوختن سیم و زر. دوران کمال شاعرى را در یزد گذراند و براى کسب معاش تنها به ستایش رجال یزد و کرمان پرداخت. در دیوان او قصیده‌اى در ستایش شاه تهماسب و ماده تاریخى درباره ی وفاتش دیده مى‌شود ولى ممدوح و حامى واقعى او میرمیران از نوادگان دخترى شاه نعمةالله ولى و حاکم یزد بوده است.  در دستگاه حکومتى یزد عده‌اى شاعران محلى مى‌زیستند که وحشى با آنان آشنائى و گاه معارضه داشت. از میان آنان مهمتر از همه مولانا موحدالدین فهمى و محتشم کاشانى بودند که آنان و وحشى با یکدیگر مهاجرت داشتند.

آثار وحشى

کلیات وحشى متجاوز از نه هزار بیت و شامل قصیده، ترکیب و ترجیع، غزل، قطعه، رباعى و مثنوى است.

قصیده‌هاى او در ستایش و ترکیب‌ها و ترجیع‌هایش، خاصه مربع و مسدس آنها همه از نظم‌هاى بسیار دلپذیر عهد صفوى است. ساقى‌نامه ی طولانى او که به‌صورت ترجیع‌بند سروده در نوع خود کم‌نظیر است و همین ارزش را مسدس ترکیب‌ها و مربع ترکیب‌هاى وحشى در شعر غنائى فارسى دارد. این مسدس ترکیب‌ها و مربع ترکیب‌ها را ضمناً مى‌توان از بهترین نمونه‌هاى طرز وقوع در شعر پارسى دانست زیرا نهایت قدرت شاعر در بیان دلباختگى و حالات دلدادگى خود و نیز توضیح ماجرائى که میان او و معشوق در جریان بوده به‌کار رفته است و همین طرز زیباى وقوع را هم شاعر در غزل‌هاى خود با چیره‌دستى تمام به‌کار داشته است. با این همه باید غزل‌هاى او را سرآمد شعرهاى او در این راه دانست چندانکه بیشتر آنها در صف اول از اثرهاى غنائى پارسى است.

وحشى دو مثنوى به استقبال از خسرو و شیرین نظامى دارد یکى به‌نام "ناظر و منظور" و دیگرى به‌نام فرهاد و شیرین. مثنوى نخستین به‌سال 966 به پایان رسید و 1569 بیت است و اما مثنوى دوم که از شاهکارهاى ادب دراماتیک پارسى است، هم از عهد شاعر شهرت بسیار یافت لیکن وحشى بیش از 1070بیت از آن را نساخت و باقى آن را وصال شیرازى شاعر مشهور سده? سیزدهم هجرى (م 1262) سروده و با افزودن 1251 بیت آن را به پایان رسانیده است. شاعرى دیگر به‌نام صابر بعد از وصال 304 بیت بر این منظومه افزود. مثنوى معروف دیگرى که وحشى به پیروى از نظامى سروده "خلد برین" است بر وزن مخزن‌الاسرار، و مرتب بهشت روضه. مثنوى‌هاى کوتاهى از وحشى در مدح و هجو و نظایر آنها بازمانده که اهمیت منظومه‌هاى یادشده را ندارد.

سبک و شیوه وحشى

ارزش وحشى در آن است که مضمون‌ها و نکته‌هاى شاعرانه ی دقیق و هم‌چنین احساس‌ها و عاطفه‌هاى رقیق و نازک خیالى‌ها و نازک‌دلى‌هاى خود را که بدان‌ها شهرت یافته، با زبانى بسیار ساده، نزدیک به زبان تخاطب بیان مى‌کند و گاه چنان است که گوئى سخن روزانه ی خود را مى‌گوید. وى سعى دارد اندیشه‌هاى لطیف خود را همراه با عواطف گرم با زبان ساده و پر از صدق بازگوید تا بتواند به‌واقع بیان‌کننده ی سوزها و سازها و حال‌ها و رازهاى خود باشد؛ و به‌همین سبب است که مثنوى‌ها و غزل‌هاى او پر از نکته‌هاى دلپذیر و مضمون‌ها و فکرهاى تازه گردید و مخصوصاً غزل‌هایش چنان با احساس‌هاى حاد و سوزنده همراه شده که گاه به اخگرهائى سوزان شباهت یافته است. توجه به صنعت‌ها و آرایش‌هاى لفظى نیز در آئین سخنورى وحشى ستوده نمى‌بود مگر آنکه نسج کلام اقتضا کرده بتضا کرده باشد.




وحشى بافقى

مولانا شمس‌الدین (یا کمال‌الدین) محمد وحشى‌بافقى یکى از شاعران زبردست ایران در سده ی دهم است. دوران حیاتش مصادف بود با پادشاهى تهماسب صفوى و شاه اسمعیل ثانى و شاه محمد خدابنده.وى از خاندانى متوسط در بافق برخاسته بود. برادر سالمندترش مرادى بافقى نیز از شاعران روزگار خود بود و در تربیت وحشى و آشنا کردنش با محفل‌هاى ادبى اثر بسیار داشت ولى پیش از آنکه وحشى در شاعرى به شهرت رسد بدرود حیات گفت و وحشى از او در اشعار خود چندبار یاد کرده است.

 ولادتش ظاهراً در نیمه ی اول سده ی دهم در بافق (بر سر راه یزد و کرمان) اتفاق افتاد، به‌همین سبب، وحشى را گاه یزدى و گاه کرمانى گفته و نوشته‌اند. آغاز حیاتش در زادگاه او سپرى شد و در آنجا به‌غیر از برادرش در خدمت شرف‌الدین على بافقى به کسب دانش و ادب پرداخت. وحشى پس از آموختن مقدمات ادب از بافق به یزد و از آنجا به کاشان رفت و چندى در آن شهر سرگرم مکتب‌دارى بود و پس از روزگارى به یزد بازگشت و همانجا ماند و به شاعرى و ستایش فرمانروایان آن شهر سرگرم بود تا به‌سال 991هـ بدرود حیات گفت.

درباره ی علت وفاتش سخنانى هست که اگر راست باشد مى‌تواند مایه ی شگفتى خواننده گردد. مثلاً بعضى نوشته‌اند که از افراط در میخوارگى مرد، و برخى دیگر مدعى شده‌اند که وى بر دست "معشوق بى‌مروت خود (!) کشته شد" و یکى گفته است که مرگش بر اثر حمّى محرقه اتفاق افتاد. به‌هرحال وحشى در یزد درگذشت و همانجا در کوى "سر برج" به‌خاک سپرده شد.

           

جمعه 90 مهر 15 , ساعت 9:0 عصر | نظرات شما ()



میثم (سینا)

صفحه ی نخست
شناسنامه
پست الکترونیک
یــــاهـو
طراح قالب
پارسی بلاگ
کل بازدید : 481762
بازدید امروز : 302
بازدید دیروز : 60

(عشق عمومی - هوای تازه
مطالب 87
به یاد ماندنی اما
فروغ
اسقند88
زمستان 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
طلاق ونت
تیر 89
لورکاوجامعه شناسی جنسی
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مهر 90
آذر 90
آبان 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
شهریور 92
فروردین 92
آبان 92
بهمن 92
دی 93
شهریور 88
خرداد 94
بهمن 93

قالب وبلاگ
3manage.com [4]
شبهای سپید [14]
شعررادیکال [128]
[آرشیو(3)]

*یاس شیشه ای*
عشق و دوستی
دکتر شیخ آموزش مسایل جنسی
شبهای سپید
عشق و د وستی
دانلود رایگان 3manage.com
دلکده محمد
سایه های خیس(شعر)

تالار تخصصی اولی ها
.::شیر مرغ تا جون آدمیزاد::.

ترجمه توسط محمدباقری

دریافت کد قالب



دریافت کد ساعت