سروده ایران من از محمد مختاری که آن را در سال1362 در زندان اوین سروده است
ایران من سزای پریشانیت نبودم
ایران من سزای پریشانیت نبودم
خطی جلی به صفحهء پیشانیت نبودم
آبی زلال در طلب کام تشنه بودی
خاکی سزای بخشش نیسانیت نبودم
در درد خانه کردی و پروردیم به دامن
جز تیشه ای به خانه ویرانیت نبودم
خون خوردی ازعذاب و به شوقم ترانه خواندی
شایان غمگساری و غمخوانیت نبودم
گفتم به روز واقعه افروزمت به جانم
دردت چنان بسوخت که درمانیت نبودم
تابوت ها به سرخی چشمت روانه گشتند
تابوتی از برای چراغانیت نبودم
|