RSS ">
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میثم (سینا) - دلکده سینا


لینک دانلود تصنیف گریه کن

سلام به همه ی دوستان ومخاطبان  چندی پیش تصنیف گریه کن رو به صورت شعرومشخصات براتون گذاشته بودم وحالا این پست لینک دانلوداین تصنیف زیباروگذاشتم.مرسی سینا

 

http://www.mediafire.com/?n43s4yp6xtin7fx

 

 




سه شنبه 90 اسفند 9 , ساعت 10:23 صبح | نظرات شما ()

اسب باد رو زین کن حالا که دل من و تو پر تب کوچه

آهنگساز:فردین خلعتبری
شاعر:دکتریدالهی
\صد تا آسمون رنگ رویاها رو می شه
با یه اشکت غرق دریا کرد
غرق دریای عشق تو شد
دلی که تشنه مثل کویره
تشنه ی کویر

بوی دریا رو با یاد تو می گیره
اسب باد رو زین کن
حالا که دل من و تو پر تب کوچه
اسب نازنینم تو این شهر شلوغ گم شدم ته کوچه
عاشق تو که باشم
زندگی چه ساده است
تو غروب بیابون
آسمون ته جاده است
قصّه ی سفر
رفتن و رفتن
با پای پیاده است
اسب باد ر و زین کن
حالا که دل من و تو پر تب کوچه
اسب نازنینم تو این شهر شلوغ گم شدم ته کوچه
عاشق تو که باشم
زندگی چه ساده است
تو غروب بیابون
آسمون ته جاده است
قصّه ی سفر
رفتن و رفتن
با پای پیاده است

دوستان برای شنیدن این اثرمیتونن تیتراژسریال مزرعه کوچک روسرچ کنندوبعددانلودش کنن مطمئن باشید موزیک زیباییه




شنبه 90 اسفند 6 , ساعت 1:45 عصر | نظرات شما ()

تصنیف گریه کن

یکی از تصنیف های بیاد ماندنی از عارف تصنیف گریه کن است که عارف این تصنیف را در غم از دست دادن دوست عزیزش کلنل محمدتقی خان پسیان سرود.


خواننده:غلامحسین بنان

اجرا در گلهای رنگارنگ برنامه شماره 250

دستگاه:دشتی


گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد

ناله ای که ناید ز نای دل اثر ندارد

هرکسی که نیست اهل دل، ز دل خبر ندارد

دل ز دست غم مفر ندارد دیده غیر اشک تر ندارد

زندگی دگر ثمر ندارد

گر زنیم و چاک جیب جان چه باک مَرد و جز هلاک

هیچ چاره ی ، دگر ندارد،    زندگی دگر ثمر ندارد

گرزنیم وچاک جیب جان چه باک مرد وجزهلاک 

هیچ و چاره ی ، دگرندارد ، زندگی    دگر  ثمر ندارد

زندگی  دگر   ثمر ندارد

البته من این کار،را باصدای استاد شهرام ناظری گوش دادم بااجرای گروه ایرانی وسرپرست وآهنگسازیه پژمان طاهری




یکشنبه 90 بهمن 30 , ساعت 2:37 صبح | نظرات شما ()

مکتب نوکانتی (Neo -Kantianism)


نویسنده: سکینه نعمتی

یکی از تقسیمات فلسفه به اعتبار جغرافیایی است پیش فرض چنین تقسیمی تاثیرپذیری اندیشه و تفکر و به طور کلی فعالیت آدمی در ساحت دانستنی ها از محیط زندگی و اقلیم جغرافیایی است. تقسیم فلسفه به غرب و شرق و همین طور به فلسفه قاره ای و فلسفه جزیره به این اعتبار صورت گرفته است. فلسفه قاره ای به فلسفه هایی گفته می شود که در نقاط اروپایی همچون آلمان و فرانسه ظهور کرده است و شاخه هایی همانند پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک و همه جریان هایی که با پیشوند “نو” شروع می شود، مثل “نوتوماسی گری”، “نوکانتی اندیشی” و “نوهگلی اندیشی” و ... را شامل می شود. ادامه مطلب...


دوشنبه 90 بهمن 24 , ساعت 12:12 صبح | نظرات شما ()

بنشین!

بنشین!

نشستم

گپ زدیم

اما نه حرفی که با ما بود

او نیز مثل من زبان اش در بیان درد الکن بود

او منتظر تا من بگویم گفتنی های مگویم را !

من منتظر تا او مگوید وقت اما وقت رفتن بود...


محمد علی بهمنی

 




پنج شنبه 90 بهمن 20 , ساعت 11:53 صبح | نظرات شما ()

به وحیدعلیمحمدی عزیز

بیچاره چشمم که بی غرض به تو افتاده !
بی آنکه بداند
ماهی حوض
چشم به رودخانه سپرده بود!
نیمکت (میثم مهرافشان)




دوشنبه 90 بهمن 17 , ساعت 10:54 عصر | نظرات شما ()

سرود: برخیزید ای شهیدان راه خدا

لینک پخش (یا دانلود سرود با راست کلیک و save target as) 

برخیزید برخیزید برخیزید

برخیزید ای شهیدان راه خدا
ای کرده بهر احیای حق جان فدا

کز قطره قطره‌ی خون پاک شما
می‌روید تا ابد در وطن لاله‌ها

برخیزید برخیزید

برخیزید رهبر آمد کنون در کنارتان
تا سازد غرقه در بوسه خاک مزارتان

تا گیرد خونبهای شهیدان ز اهرمن
باز آمد رهبر ما پی یاری وطن

برخیزید برخیزید

جاویدان زندگی جوشد از خاک هر شهید
باز روید لاله از تربت پاک هر شهید

ای انسان چون شهادت سر آغاز زندگیست
مرگ سرخ رمز آزادی و راز زندگیست

برخیزید برخیزید

برخیزید ای شهیدان راه خدا
ای کرده بهر احیای حق جان فدا

کز قطره قطره‌ی خون پاک شما
می‌روید تا ابد در وطن لاله‌ها

برخیزید برخیزید

در عالم مایه سرفرازی شهادت است
پیش ما مرگ در راه ایمان سعادت است

هر کس او در ره عدل و دین ره‌سپر شود
در این ره گر دهد جان ز کف زنده‌تر شود

برخیزید برخیزید

از دشت کربلا هر زمان آید این پیام
در راه عزت و افتخار و شرف قیام

تا انسان تن رها سازد از بند بندگی
عاشورا بر مجاهد دهد درس زندگی




چهارشنبه 90 بهمن 12 , ساعت 10:49 عصر | نظرات شما ()

شعرمن مومنم به بودنت

سلام شعرزیبای اهورا ایمانی که البته آقای پوریا ساوجی این کار را اجراکرده اند باآهنگسازیه محمدفرشته نژاد

من مؤمنم به بودنت تا انتهای این مسیر
بیا و باز با نفست غربتو از نگام بگیر
من مؤمنم به بودنت قسم به خاطراتمون
بزار که با هم بمونم به تو به عشق پاکمون
نزار که شک کنم به تو بهونه دست دل نده
نزار که باورش بشه بیهوده نبضش میزده
نزار که شک کنم به اشک دلتنگیامو پس نده
زخمی نکن پروازمو رؤیامو به قفس نده
احساسمو ازم نگیر ببین چه غمگینه صدام
ویرونی منو ببین ببین چه تلخه گریه هام
من مؤمنم به بودنت تا انتهای این مسیر
بیا و باز با نفست غربتو از نگام بگیر




سه شنبه 90 بهمن 11 , ساعت 11:39 عصر | نظرات شما ()

شاعر تمام شده

سلام به همه ی مخاطبان وخوانندگان عزیز

شعرزیر ازسیدمهدی موسوی است وهیچگونه برداشت سیاسی ازین کارنباید کردخیلی ازشعرهارو خوانندگان خواندندپس نباید ربط دادشان به هم !باسپاس.

 

نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است

به خیسی چمدانی که عازم سفر است



من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم

که سرنوشت درختان باغمان تبر است



به کودکانه ترین خواب های توی تنت

به عشقبازی من با ادامه ی بدنت



به هر رگی که زدی و زدم به حسّ جنون

به بچّه ای که توام! در میان جاری خون



به آخرین فریادی که توی حنجره است

صدای پای تگرگی که پشت پنجره است



به خواب رفتن تو روی تخت یک نفره

به خوردن ِ دمپایی بر آخرین حشره



به «هرگز»ت که سؤالی شد و نوشت: «کدام؟»

به دست های تو در آخرین تشنّج هام



به گریه کردن یک مرد آنور ِ گوشی

به شعر خواندن ِ تا صبح بی هماغوشی



به بوسه های تو در خواب احتمالی من

به فیلم های ندیده، به مبل خالی من



به لذّت رؤیایت که بر تن ِ کفی ام...

به خستگی تو از حرف های فلسفی ام



به گریه در وسط ِ شعرهایی از «سعدی»

به چای خوردن تو پیش آدم بعدی



قسم به اینهمه که در سَرم مُدام شده

قسم به من! به همین شاعر تمام شده



قسم به این شب و این شعرهای خط خطی ام

دوباره برمی گردم به شهر لعنتی ام



به بحث علمی بی مزّه ام در ِ گوشت

دوباره برمی گردم به امن ِ آغوشت



به آخرین رؤیامان، به قبل کابوس ِ ...

دوباره برمی گردم، به آخرین بوسه




دوشنبه 90 بهمن 10 , ساعت 12:51 صبح | نظرات شما ()

راحت بخواب ای شهر!


راحت بخواب ای شهر! آن دیوانه مرده است
در پیله ابریشمش پروانه مرده است

در تُنگ، دیگر شور دریا غوطه‌ور نیست
آن ماهی دلتنگ، خوشبختانه مرده است

یک عمر زیر پا لگد کردند او را
اکنون که می‌گیرند روی شانه، مرده است

گنجشکها! از شانه‌هایم برنخیزید
روزی درختی زیر این ویرانه مرده است


دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش
آن شمع را خاموش کن! پروانه مرده است

ازفاضل نظری




شنبه 90 بهمن 8 , ساعت 8:37 عصر | نظرات شما ()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


میثم (سینا)

صفحه ی نخست
شناسنامه
پست الکترونیک
یــــاهـو
طراح قالب
پارسی بلاگ
کل بازدید : 482453
بازدید امروز : 177
بازدید دیروز : 53

(عشق عمومی - هوای تازه
مطالب 87
به یاد ماندنی اما
فروغ
اسقند88
زمستان 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
خرداد 89
طلاق ونت
تیر 89
لورکاوجامعه شناسی جنسی
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
مهر 90
آذر 90
آبان 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
شهریور 92
فروردین 92
آبان 92
بهمن 92
دی 93
شهریور 88
خرداد 94
بهمن 93

قالب وبلاگ
3manage.com [4]
شبهای سپید [14]
شعررادیکال [128]
[آرشیو(3)]

*یاس شیشه ای*
عشق و دوستی
دکتر شیخ آموزش مسایل جنسی
شبهای سپید
عشق و د وستی
دانلود رایگان 3manage.com
دلکده محمد
سایه های خیس(شعر)

تالار تخصصی اولی ها
.::شیر مرغ تا جون آدمیزاد::.

ترجمه توسط محمدباقری

دریافت کد قالب



دریافت کد ساعت